معنی فارسی lightwaves
B2موجهای نور که شامل اشکال مختلف نور الکترومغناطیسی میباشند و در بسیاری از فناوریها استفاده میشوند.
Multiple waves of electromagnetic radiation that can be detected by the eye.
- noun
noun
معنی(noun):
An electromagnetic wave of light.
معنی(noun):
A wave of the luminiferous ether.
example
معنی(example):
موجهای نور میتوانند با چنین سرعت بالایی حرکت کنند.
مثال:
Lightwaves can travel at such high speeds.
معنی(example):
موجهای نوری مختلف دارای طول موجهای متفاوت هستند.
مثال:
Different lightwaves have different wavelengths.
معنی فارسی کلمه lightwaves
:
موجهای نور که شامل اشکال مختلف نور الکترومغناطیسی میباشند و در بسیاری از فناوریها استفاده میشوند.