معنی فارسی ligitimizing

B1

تأیید سازی، عملی که باعث قانونی و مشروع شناخته شدن یک ادعا یا نظر می‌شود.

The act of making something legitimate or acceptable.

example
معنی(example):

فرایند تأیید پیشنهاد زمان برد.

مثال:

The process of ligitimizing the proposal took time.

معنی(example):

آنها بر روی تأیید ادعاهای خود تمرکز دارند.

مثال:

They are focused on ligitimizing their claims.

معنی فارسی کلمه ligitimizing

: معنی ligitimizing به فارسی

تأیید سازی، عملی که باعث قانونی و مشروع شناخته شدن یک ادعا یا نظر می‌شود.