معنی فارسی lignes

A2

خطوط، مجموعه‌ای از نقاط متصل به هم که به طور مستقیم یا منحنی کشیده شده‌اند.

Plural of line; a long, narrow mark or band.

example
معنی(example):

خطوط روی نقشه مرزهای کشورهای مختلف را نشان می‌دهد.

مثال:

The lines on the map show the boundaries of the countries.

معنی(example):

او خطوط مستقیمی برای نمودار کشید.

مثال:

She drew straight lines for the graph.

معنی فارسی کلمه lignes

: معنی lignes به فارسی

خطوط، مجموعه‌ای از نقاط متصل به هم که به طور مستقیم یا منحنی کشیده شده‌اند.