معنی فارسی like a ton of bricks

B2

تأثیر شدید، معمولاً به شکل ناگهانی.

To be unexpectedly impacted by something.

example
معنی(example):

خبر مثل یک تن آجر به من برخورد کرد.

مثال:

The news hit me like a ton of bricks.

معنی(example):

درک آن مانند یک تن آجر به او برخورد کرد.

مثال:

The realization hit her like a ton of bricks.

معنی فارسی کلمه like a ton of bricks

: معنی like a ton of bricks به فارسی

تأثیر شدید، معمولاً به شکل ناگهانی.