معنی فارسی like one owns the place

B2

مانند اینکه فرد احساس می‌کند در یک مکان صاحب است و به راحتی و بدون نگرانی رفتار می‌کند.

To behave confidently in a situation as if one has authority.

example
معنی(example):

او وارد شد طوری که انگار صاحب مکان است.

مثال:

She walked in like she owns the place.

معنی(example):

او در هر مهمانی طوری رفتار می‌کند که گویی صاحب مکان است.

مثال:

He acts like he owns the place at every party.

معنی فارسی کلمه like one owns the place

: معنی like one owns the place به فارسی

مانند اینکه فرد احساس می‌کند در یک مکان صاحب است و به راحتی و بدون نگرانی رفتار می‌کند.