معنی فارسی likening
B1به حالت فعل حال اشاره دارد که در آن چیزی به چیز دیگری تشبیه می‌شود.
The act of comparing one thing with another.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
(followed by to or unto) To compare; to state that (something) is like (something else).
مثال:
The physics teacher likened the effect of mass on space to an indentation in a sheet of rubber.
noun
معنی(noun):
The act by which things are likened; a comparison.
example
معنی(example):
این کتاب به تشبیه شهر به یک ارگانیسم زنده می‌پردازد.
مثال:
The book discusses likening the city to a living organism.
معنی(example):
او در سخنرانی‌اش درباره تشبیه زندگی به یک سفر صحبت کرد.
مثال:
In his speech, he talked about likening life to a journey.
معنی فارسی کلمه likening
:
به حالت فعل حال اشاره دارد که در آن چیزی به چیز دیگری تشبیه می‌شود.
