معنی فارسی limescale
B2رسوب کلسیم و منیزیم که در نتیجه سختی آب ایجاد میشود.
A hard, chalky deposit that forms on surfaces in contact with hard water.
- noun
noun
معنی(noun):
A white, chalky deposit of calcium carbonate found in kettles, washing machines etc., especially in a hard water area.
example
معنی(example):
رسوب آب میتواند در کتری شما جمع شود.
مثال:
Limescale can build up in your kettle.
معنی(example):
برای جلوگیری از رسوب آب، از نرمکننده آب استفاده کنید.
مثال:
To prevent limescale, use a water softener.
معنی فارسی کلمه limescale
:
رسوب کلسیم و منیزیم که در نتیجه سختی آب ایجاد میشود.