معنی فارسی limicoline

B1

لیمیکولین، صفتی است که به گروهی از پرندگان مرتبط با زندگی در نواحی مرطوب اشاره دارد.

Relating to or characteristic of a group of birds that inhabit wetland areas.

example
معنی(example):

گونه‌های لیمیکولین به محیط‌های تالابی سازگار شده‌اند.

مثال:

The limicoline species are adapted to wetland environments.

معنی(example):

پژوهشگران ویژگی‌های لیمیکولین را برای درک تکامل آن‌ها مطالعه می‌کنند.

مثال:

Researchers study limicoline characteristics to understand their evolution.

معنی فارسی کلمه limicoline

: معنی limicoline به فارسی

لیمیکولین، صفتی است که به گروهی از پرندگان مرتبط با زندگی در نواحی مرطوب اشاره دارد.