معنی فارسی line-caught
B2ماهی که با استفاده از میخ و قلاب گرفته شده است.
Refers to fish caught using a fishing line rather than nets or other methods.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماهی با میخ صید شده است، که آن را تازه میکند.
مثال:
This fish is line-caught, making it fresh.
معنی(example):
ماهی صید شده با میخ طعم بهتری دارد.
مثال:
Line-caught fish has a better taste.
معنی فارسی کلمه line-caught
:
ماهی که با استفاده از میخ و قلاب گرفته شده است.