معنی فارسی lineiform
B2خطی، به شکل خط یا خطوط نازک و کشیده، به خصوص در توصیف اشکال در طبیعت یا هنر.
Having the form or characteristics of a line; elongated or thin in shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرح هنرمند به خاطر اشکال بلند و نازکش توصیف شده بود.
مثال:
The artist's drawing was described as lineiform due to its long, thin shapes.
معنی(example):
در زیستشناسی، برخی گیاهان برگهای خطی نشان میدهند.
مثال:
In biology, some plants exhibit lineiform leaves.
معنی فارسی کلمه lineiform
:
خطی، به شکل خط یا خطوط نازک و کشیده، به خصوص در توصیف اشکال در طبیعت یا هنر.