معنی فارسی linemate

B2

بازیکنی که در یک تیم ورزشی هم‌تیمی با فرد دیگری است.

A teammate who plays alongside another player, especially in sports.

noun
معنی(noun):

Someone who plays in the same offensive or defensive line

example
معنی(example):

او توپ را به هم‌تیمی خود پاس داد.

مثال:

She passed the puck to her linemate.

معنی(example):

هر هم‌تیمی نیاز دارد که با یکدیگر کار کنند.

مثال:

Every linemate needs to work together.

معنی فارسی کلمه linemate

: معنی linemate به فارسی

بازیکنی که در یک تیم ورزشی هم‌تیمی با فرد دیگری است.