معنی فارسی lineolated

B2

خط‌دار، در مورد موجوداتی که دارای خطوط مشخصی هستند، به‌خصوص در پرندگان.

Referring to species characterized by distinctive markings or lines.

example
معنی(example):

پرنده خط‌دار به خاطر نشانه‌های خاص خود شناخته شده است.

مثال:

The lineolated bird is known for its distinct markings.

معنی(example):

ما در سفر تماشا پرندگان خود گونه‌های خط‌دار را مشاهده کردیم.

مثال:

We observed the lineolated species during our birdwatching trip.

معنی فارسی کلمه lineolated

: معنی lineolated به فارسی

خط‌دار، در مورد موجوداتی که دارای خطوط مشخصی هستند، به‌خصوص در پرندگان.