معنی فارسی lingle

B1

لنگی کردن به معنای پرسه زدن یا گشتن به آرامی در یک مکان است.

To wander or stroll casually without a fixed purpose.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند برای مدتی در پارک لنگی کنند.

مثال:

They decided to lingle around the park for a while.

معنی(example):

لنگی کردن به معنای پرسه زدن بدون مقصد خاص است.

مثال:

To lingle means to wander without a specific destination.

معنی فارسی کلمه lingle

: معنی lingle به فارسی

لنگی کردن به معنای پرسه زدن یا گشتن به آرامی در یک مکان است.