معنی فارسی linoleate

B2

نوعی اسید چرب که در روغن‌های گیاهی وجود دارد.

A type of fatty acid found in plant oils.

noun
معنی(noun):

Any salt or ester of linoleic acid.

example
معنی(example):

لینولئات در بسیاری از روغن‌ها یافت می‌شود.

مثال:

Linoleate is found in many oils.

معنی(example):

این برای سلامتی مهم است.

مثال:

It is important for health.

معنی فارسی کلمه linoleate

: معنی linoleate به فارسی

نوعی اسید چرب که در روغن‌های گیاهی وجود دارد.