معنی فارسی linoxyn
B1لینوکسین مادهای است که در تحقیقات پزشکی و دارویی شناخته شده است.
A substance investigated for potential health benefits.
- NOUN
example
معنی(example):
لینوکسین اغلب برای خواص دارویی آن ارزیابی میشود.
مثال:
Linoxyn is often evaluated for its medicinal properties.
معنی(example):
محققان لینوکسین را برای درک مزایای آن مطالعه میکنند.
مثال:
Researchers study linoxyn to understand its benefits.
معنی فارسی کلمه linoxyn
:
لینوکسین مادهای است که در تحقیقات پزشکی و دارویی شناخته شده است.