معنی فارسی lipless
B1بدون لب بودن، به وضعیتی اشاره دارد که در آن موجودی فاقد بافت لب است.
Lipless refers to an organism that lacks lips or lip tissue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماهی به عنوان بدون لب توصیف شده است.
مثال:
The fish is described as being lipless.
معنی(example):
برخی از گونههای ماهی به سبب عوامل ژنتیکی ممکن است بدون لب باشند.
مثال:
Some species of fish can be lipless due to genetic factors.
معنی فارسی کلمه lipless
:
بدون لب بودن، به وضعیتی اشاره دارد که در آن موجودی فاقد بافت لب است.