معنی فارسی liquefacient

B1

مایع ساز، ماده‌ای که باعث می‌شود یک جامد به حالت مایع درآید.

A substance that causes a solid to become liquid.

example
معنی(example):

شیمیدان از یک مایع ساز استفاده کرد تا جامد را به مایع تبدیل کند.

مثال:

The chemist used a liquefacient to turn the solid into a liquid.

معنی(example):

در پزشکی، یک مایع ساز به کاستن غلظت مخاط کمک می‌کند.

مثال:

In medicine, a liquefacient helps to alleviate mucus thickness.

معنی فارسی کلمه liquefacient

: معنی liquefacient به فارسی

مایع ساز، ماده‌ای که باعث می‌شود یک جامد به حالت مایع درآید.