معنی فارسی liquidator
B2فرد یا شرکتی که مسئولیت تصفیه و فروختن دارایی‌های یک کسب و کار ورشکسته را بر عهده دارد.
A person or entity responsible for selling off assets, usually when a business is closing down.
- noun
noun
معنی(noun):
One who liquidates.
معنی(noun):
One supporting the political policy of liquidationism; a liquidationist.
معنی(noun):
Any of the workers involved in cleaning up the Chernobyl disaster
example
معنی(example):
شرکت یک تصفیه‌کننده را برای تعطیلی کسب و کار خود استخدام کرد.
مثال:
The company hired a liquidator to close its business.
معنی(example):
تصفیه‌کننده مسئولیت فروش دارایی‌ها را داشت.
مثال:
The liquidator was responsible for selling the assets.
معنی فارسی کلمه liquidator
:
فرد یا شرکتی که مسئولیت تصفیه و فروختن دارایی‌های یک کسب و کار ورشکسته را بر عهده دارد.
