معنی فارسی lissom
C1 /ˈlɪsəm/لیز، به معنای ظریف و منعطف، اشاره به حرکات نرم و نرمش پذیر دارد.
Graceful and flexible in movement.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Flexible and graceful in movement; lithe.
example
معنی(example):
رقصنده به صورت لیز حرکت کرد.
مثال:
The dancer moved in a lissom way.
معنی(example):
اندام لیز او زیبا و باوقار بود.
مثال:
Her lissom figure was graceful and elegant.
معنی فارسی کلمه lissom
:
لیز، به معنای ظریف و منعطف، اشاره به حرکات نرم و نرمش پذیر دارد.