معنی فارسی listels
B1تکههای فهرستی که معمولاً برای یادداشتبرداری یا نظمدهی به اطلاعات استفاده میشوند.
Small note cards or pieces used for listing or organizing information.
- noun
noun
معنی(noun):
A narrow fillet or border.
example
معنی(example):
معلم از تکههای فهرستی برای کمک به دانشآموزان جهت یادآوری نکات اصلی استفاده کرد.
مثال:
The teacher provided listels to help the students remember the main points.
معنی(example):
او یادداشتهایش را روی تکههای فهرستی نوشت تا ایدههایش را پیگیری کند.
مثال:
She wrote her notes on listels to keep track of her ideas.
معنی فارسی کلمه listels
:
تکههای فهرستی که معمولاً برای یادداشتبرداری یا نظمدهی به اطلاعات استفاده میشوند.