معنی فارسی literary critic

B2

منتقد ادبی، شخصی که به تحلیل و بررسی آثار ادبی می‌پردازد.

A person who evaluates and analyzes literary works.

example
معنی(example):

منتقد ادبی یک نقد درباره این کتاب نوشت.

مثال:

The literary critic wrote a review of the book.

معنی(example):

بسیاری از منتقدان ادبی آثار او را ستایش کردند.

مثال:

Many literary critics praise her work.

معنی فارسی کلمه literary critic

: معنی literary critic به فارسی

منتقد ادبی، شخصی که به تحلیل و بررسی آثار ادبی می‌پردازد.