معنی فارسی lithiate
B1لیتیاسیون به فرآیند اضافه کردن یونهای لیتیم به یک ترکیب اشاره میکند.
To treat or combine a substance with lithium.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که ترکیب را لیتیاسیون کنند تا خواص آن را بهبود بخشند.
مثال:
They decided to lithiate the compound to improve its properties.
معنی(example):
نمونه را به دقت لیتیاسیون کنید تا از آلودگی جلوگیری شود.
مثال:
Lithiate the sample carefully to avoid contamination.
معنی فارسی کلمه lithiate
:
لیتیاسیون به فرآیند اضافه کردن یونهای لیتیم به یک ترکیب اشاره میکند.