معنی فارسی lithotomous

B1

مرتبط با عملیات جراحی برای از بین بردن سنگ‌ها.

Pertaining to or involving the surgical operation for the removal of stones.

example
معنی(example):

روش‌های لیتوتومیک پیچیده هستند و به جراحان ماهر نیاز دارند.

مثال:

Lithotomous procedures are complex and require skilled surgeons.

معنی(example):

تکنیک‌های لیتوتومیک در طول سال‌ها تکامل یافته است.

مثال:

The lithotomous techniques have evolved over the years.

معنی فارسی کلمه lithotomous

: معنی lithotomous به فارسی

مرتبط با عملیات جراحی برای از بین بردن سنگ‌ها.