معنی فارسی little theater
B1تئاترهای کوچک که به خاطر فضای نزدیک و صمیمی خود شناخته شدهاند.
A small theater often designed for more intimate performances.
- NOUN
example
معنی(example):
تئاتر کوچک جای مناسبی برای اجراهای صمیمی است.
مثال:
The little theater is a perfect place for intimate performances.
معنی(example):
او تئاتر کوچک را به خاطر فضای دلنشینش ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers the little theater because of its cozy atmosphere.
معنی فارسی کلمه little theater
:
تئاترهای کوچک که به خاطر فضای نزدیک و صمیمی خود شناخته شدهاند.