معنی فارسی littleness

B1

کوچکی، حالتی است که ابعاد یا اندازه یک چیز را توصیف می‌کند.

The quality or state of being small in size or importance.

example
معنی(example):

کوچکی اتاق باعث شده بود احساس صمیمیت کنیم.

مثال:

The littleness of the room made it feel cozy.

معنی(example):

با وجود کوچکی خود، باغ به طرز زیبایی چیده شده بود.

مثال:

Despite its littleness, the garden was beautifully arranged.

معنی فارسی کلمه littleness

: معنی littleness به فارسی

کوچکی، حالتی است که ابعاد یا اندازه یک چیز را توصیف می‌کند.