معنی فارسی lituate

B1

عمل قرار دادن یا تعیین مکان برای اشیاء یا عناصر در یک محیط.

The action of placing or positioning items or elements within a space.

example
معنی(example):

برای قرار دادن میز، او گوشه‌ای آفتابی را انتخاب کرد.

مثال:

To lituate the desk, she chose a sunny corner.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند گل‌ها را نزدیک پنجره قرار دهند.

مثال:

They decided to lituate the plants near the window.

معنی فارسی کلمه lituate

: معنی lituate به فارسی

عمل قرار دادن یا تعیین مکان برای اشیاء یا عناصر در یک محیط.