معنی فارسی live birth
B2به معنای تولد نوزادی که به صورت زنده متولد میشود.
The birth of a baby that is born alive and not stillborn.
- NOUN
example
معنی(example):
او در بیمارستان زایمان زنده داشت.
مثال:
She had a live birth at the hospital.
معنی(example):
نرخ زایمانهای زنده در سال جاری بهبود یافته است.
مثال:
The live birth rate has improved this year.
معنی فارسی کلمه live birth
:
به معنای تولد نوزادی که به صورت زنده متولد میشود.