معنی فارسی live on one's nerves
B2به معنای زندگی کردن در شرایط استرس زا و به لحاظ روحی تحت فشار بودن است.
To be in a state of anxiety or nervousness.
- IDIOM
example
معنی(example):
او قبل از امتحان روی اعصابش زندگی میکند.
مثال:
He lives on his nerves before the exam.
معنی(example):
بسیاری از مردم در زمانهای استرسزا روی اعصابشان زندگی میکنند.
مثال:
Many people live on their nerves during stressful times.
معنی فارسی کلمه live on one's nerves
:به معنای زندگی کردن در شرایط استرس زا و به لحاظ روحی تحت فشار بودن است.