معنی فارسی live to tell the tale

B2

زنده‌ماندن برای گفتن داستان به معنای زنده ماندن و توانایی بیان تجربیات سخت است.

To survive a difficult or dangerous experience and be able to recount it.

example
معنی(example):

بعد از طوفان، ما زنده مانده‌ایم تا داستانش را بگوییم.

مثال:

After the storm, we live to tell the tale.

معنی(example):

آنها از تصادف جان سالم به در بردند و زنده مانده‌اند تا داستانش را بگویند.

مثال:

They survived the accident and live to tell the tale.

معنی فارسی کلمه live to tell the tale

: معنی live to tell the tale به فارسی

زنده‌ماندن برای گفتن داستان به معنای زنده ماندن و توانایی بیان تجربیات سخت است.