معنی فارسی liveliness
B2 /ˈlaɪvlinəs/حالتی که نشان دهنده نشاط و انرژی است.
The quality of being full of life and energy.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality of being lively; animation; energy.
example
معنی(example):
سرزندگی مهمانی همه را شاد کرد.
مثال:
The liveliness of the party made everyone happy.
معنی(example):
او دارای سرزندگی است که قابل انتقال است.
مثال:
She has a liveliness that is contagious.
معنی فارسی کلمه liveliness
:
حالتی که نشان دهنده نشاط و انرژی است.