معنی فارسی liver-spotted
B2به پوستی که لکههای قهوهای ایجاد شده از سن دارد، اشاره دارد.
Describing skin that has brown spots often associated with aging.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرد پیر پوست کک ومکی دارد.
مثال:
The old man has liver-spotted skin.
معنی(example):
پوست کک ومکی معمولاً نشانهای از پیری است.
مثال:
Liver-spotted skin is often a sign of aging.
معنی فارسی کلمه liver-spotted
:
به پوستی که لکههای قهوهای ایجاد شده از سن دارد، اشاره دارد.