معنی فارسی living wages

B1

دستمزدهایی که به اندازه‌ای هستند که کارگران بتوانند هزینه‌های زندگی را بپردازند.

Wages that are sufficient to cover the basic costs of living.

noun
معنی(noun):

The minimum income necessary for a worker to meet their basic needs.

example
معنی(example):

دستمزدهای کافی اطمینان می‌دهند که کارگران می‌توانند نیازهای اولیه را تأمین کنند.

مثال:

Living wages ensure that workers can afford basic necessities.

معنی(example):

بسیاری از حامیان در جوامع خود برای دستمزدهای کافی مبارزه می‌کنند.

مثال:

Many advocates fight for living wages in their communities.

معنی فارسی کلمه living wages

: معنی living wages به فارسی

دستمزدهایی که به اندازه‌ای هستند که کارگران بتوانند هزینه‌های زندگی را بپردازند.