معنی فارسی loafs
B1به تنبلی و بیتحرکی به ویژه در دورهمیها یا زمانهای بیکاری اشاره دارد.
To spend time in a lazy or idle manner.
- verb
verb
معنی(verb):
To do nothing, to be idle.
مثال:
loaf about, loaf around.
معنی(verb):
(Cockney rhyming slang) To headbutt, (from loaf of bread)
example
معنی(example):
او معمولاً آخر هفتهها در خانه لم میدهد.
مثال:
He often loafs around the house on weekends.
معنی(example):
وقتیکه کار مهمی برای انجام دادن دارید، وقت تلف نکنید.
مثال:
Don’t loaf when you have important work to do.
معنی فارسی کلمه loafs
:
به تنبلی و بیتحرکی به ویژه در دورهمیها یا زمانهای بیکاری اشاره دارد.