معنی فارسی loathed
B2نفرت داشتن از چیزی به معنای احساس قوی و منفی نسبت به آن است.
To have a strong aversion or dislike for something.
- verb
verb
معنی(verb):
To detest, hate, revile.
مثال:
I absolutely loathe this place.
example
معنی(example):
او از حضور در جلسه متنفر بود.
مثال:
He loathed having to attend the meeting.
معنی(example):
او از بوی بازار ماهی متنفر بود.
مثال:
She loathed the smell of the fish market.
معنی فارسی کلمه loathed
:
نفرت داشتن از چیزی به معنای احساس قوی و منفی نسبت به آن است.