معنی فارسی lobi
B2قبیلهای در غرب آفریقا با فرهنگ و سنتهای خاص خود که به شیوههای زندگی سنتی پایبند هستند.
An ethnic group in West Africa known for their distinctive cultural practices and traditional lifestyles.
- NOUN
example
معنی(example):
مردم لبی یک میراث فرهنگی غنی دارند.
مثال:
The lobi people have a rich cultural heritage.
معنی(example):
در جامعه لبی، داستانگویی یک سنت مهم است.
مثال:
In the Lobi community, storytelling is an important tradition.
معنی فارسی کلمه lobi
:
قبیلهای در غرب آفریقا با فرهنگ و سنتهای خاص خود که به شیوههای زندگی سنتی پایبند هستند.