معنی فارسی lobopodium

B2

بخشی از یک موجود زنده که برای حرکت یا گرفتن غذا استفاده می‌شود.

A protrusion or limb used for movement in certain organisms.

noun
معنی(noun):

A thick, coarse pseudopodium

example
معنی(example):

این موجود با استفاده از لوپودیاهایش حرکت کرد.

مثال:

The organism moved using its lobopodia.

معنی(example):

لوپودیا در برخی از پروتوزوآها یافت می‌شود.

مثال:

Lobopodia are found in some protozoa.

معنی فارسی کلمه lobopodium

: معنی lobopodium به فارسی

بخشی از یک موجود زنده که برای حرکت یا گرفتن غذا استفاده می‌شود.