معنی فارسی localite
B1محلی، کسی که به طور خاص در یک منطقه زندگی کرده و با آن آشنا است.
A person who is a resident or familiar with a particular locality.
- NOUN
example
معنی(example):
یک محلی منطقه را به خوبی میشناسد.
مثال:
A localite knows the area very well.
معنی(example):
به عنوان یک محلی، او میتواند بهترین رستورانها را معرفی کند.
مثال:
Being a localite, he can recommend the best restaurants.
معنی فارسی کلمه localite
:
محلی، کسی که به طور خاص در یک منطقه زندگی کرده و با آن آشنا است.