معنی فارسی lockhole
B1سوراخ قفل، فضایی که در آن قفل قرار میگیرد و معمولاً برای ورود کلید طراحی شده است.
A hole for a lock, typically for the insertion of a key.
- NOUN
example
معنی(example):
کلید به طور کامل در سوراخ قفل جا شد.
مثال:
The key fit perfectly into the lockhole.
معنی(example):
او به سوراخ قفل نگاه کرد تا ببیند آیا کسی درون هست یا نه.
مثال:
He peered into the lockhole to see if anyone was inside.
معنی فارسی کلمه lockhole
:
سوراخ قفل، فضایی که در آن قفل قرار میگیرد و معمولاً برای ورود کلید طراحی شده است.