معنی فارسی locoed

B2

به حالت دیوانگی یا خنده‌دار به کار می‌رود.

Slang term for feeling crazy or wild, often in a humorous context.

example
معنی(example):

بعد از سفر طولانی کمی دیوانه احساس کرد.

مثال:

He felt a bit locoed after the long trip.

معنی(example):

او فکر کرد دوستانش بعد از مهمانی دیوانه شده‌اند.

مثال:

She thought her friends were locoed after the wild party.

معنی فارسی کلمه locoed

: معنی locoed به فارسی

به حالت دیوانگی یا خنده‌دار به کار می‌رود.