معنی فارسی locomotor

B1

حرکتی به مهارت‌ها و توانایی‌های مرتبط با حرکت و جابجایی اشاره دارد.

Relating to movement or the ability to move.

noun
معنی(noun):

Something that is capable of locomotion.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to movement or locomotion.

example
معنی(example):

مهارت‌های حرکتی برای رشد کودک مهم هستند.

مثال:

The locomotor skills are important for child development.

معنی(example):

ورزش‌ها به بهبود توانایی‌های حرکتی کمک می‌کنند.

مثال:

Exercises help improve locomotor abilities.

معنی فارسی کلمه locomotor

: معنی locomotor به فارسی

حرکتی به مهارت‌ها و توانایی‌های مرتبط با حرکت و جابجایی اشاره دارد.