معنی فارسی log off

B1

عمل خارج شدن از یک سیستم یا برنامه نرم‌افزاری.

To disconnect from a computer system or a network.

verb
معنی(verb):

To log out

معنی(verb):

To depart from conversation; to say goodbye.

example
معنی(example):

لطفاً قبل از ترک کامپیوتر خارج شوید.

مثال:

Please log off before leaving the computer.

معنی(example):

زمانی که کارتان تمام شد، خارج شدن مهم است.

مثال:

It's important to log off when you're done.

معنی فارسی کلمه log off

: معنی log off به فارسی

عمل خارج شدن از یک سیستم یا برنامه نرم‌افزاری.