معنی فارسی logheaded
B1سرسخت، کسی که در تفکرات خود انعطافپذیری ندارد و به سختی میتواند نظرات یا ایدههای دیگران را بپذیرد.
Stubborn or inflexible in thinking or behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او آنقدر سرسخت بود که دستورالعملهای ساده را درک کند.
مثال:
He was too logheaded to understand the simple instructions.
معنی(example):
رویکرد سرسخت او به مسئله پروژه را به تعویق انداخت.
مثال:
Her logheaded approach to the problem delayed the project.
معنی فارسی کلمه logheaded
:
سرسخت، کسی که در تفکرات خود انعطافپذیری ندارد و به سختی میتواند نظرات یا ایدههای دیگران را بپذیرد.