معنی فارسی logic problem

B2

مسئله‌ای که نیاز به فکر منطقی برای حل آن دارد.

A puzzle or problem that involves logical reasoning.

example
معنی(example):

او عاشق حل مسائل منطقی است.

مثال:

She loves solving logic problems.

معنی(example):

معلم یک مسئله منطقی به ما داد تا روی آن کار کنیم.

مثال:

The teacher gave us a logic problem to work on.

معنی فارسی کلمه logic problem

: معنی logic problem به فارسی

مسئله‌ای که نیاز به فکر منطقی برای حل آن دارد.