معنی فارسی logogrammatically
B2به شیوهای که در آن نمادها برای نمایندگی واژهها یا معنایی خاص به کار میروند، اشاره دارد.
In a manner that relates to the use of symbols to represent words or specific meanings.
- ADVERB
example
معنی(example):
متن به صورت لوگوگراماتیک نگارش شده بود تا وضوح را تضمین کند.
مثال:
The text was composed logogrammatically to ensure clarity.
معنی(example):
جملات با ساختار لوگوگراماتیک خواندنشان دشوار بود.
مثال:
The logogrammatically structured sentences were hard to read.
معنی فارسی کلمه logogrammatically
:
به شیوهای که در آن نمادها برای نمایندگی واژهها یا معنایی خاص به کار میروند، اشاره دارد.