معنی فارسی lollygagging
B1عمل تلف کردن یا بی‌هدف ول‌گردی در حین کار یا فعالیت به معنای عدم جدیت و تلاش.
The act of idly wasting time or procrastinating.
- verb
verb
معنی(verb):
To dawdle; to be lazy or idle; to avoid necessary work or effort.
معنی(verb):
(19th-20th centuries) To fool around, especially sexually.
example
معنی(example):
او همیشه به جای تمرکز بر کارش، وقتش را تلف می‌کند.
مثال:
She is always lollygagging instead of focusing on her job.
معنی(example):
وقتی را تلف کردن در مسیر شغلی‌تان به جایی نخواهد رساند.
مثال:
Lollygagging will get you nowhere in your career.
معنی فارسی کلمه lollygagging
:
عمل تلف کردن یا بی‌هدف ول‌گردی در حین کار یا فعالیت به معنای عدم جدیت و تلاش.
