معنی فارسی longjaw

B1

فکی که نسبت به سایر انواع فک‌ها بلندتر است، معمولاً برای شکار یا تغذیه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

A type of jaw that is longer than usual, often used in a specific species context.

example
معنی(example):

گونه‌های ماهی با فک بلند به شکار طعمه‌های بزرگ‌تر سازگار شده‌اند.

مثال:

The longjaw species of fish are adapted to hunt larger prey.

معنی(example):

طراحی فک بلند در捕捕 کردن ماهی‌های لیز کاربرد دارد.

مثال:

The longjaw design helps in catching slippery fish.

معنی فارسی کلمه longjaw

: معنی longjaw به فارسی

فکی که نسبت به سایر انواع فک‌ها بلندتر است، معمولاً برای شکار یا تغذیه مورد استفاده قرار می‌گیرد.