معنی فارسی longness

B1

طول به طور کلی، مدت یا اندازهٔ چیزی.

The quality of being long; an extent or duration.

example
معنی(example):

طول رودخانه موجب شگفتی کوهنوردان شد.

مثال:

The longness of the river surprised the hikers.

معنی(example):

آنها در طول بازدید خود، طول پارک را اندازه‌گیری کردند.

مثال:

They measured the longness of the park during their visit.

معنی فارسی کلمه longness

: معنی longness به فارسی

طول به طور کلی، مدت یا اندازهٔ چیزی.