معنی فارسی looked-for

B2

چیزی که برایش انتظار می‌رفت و دنبالش بودید.

Something that has been sought or anticipated.

example
معنی(example):

پاسخ مورد انتظار خیلی دیر آمد.

مثال:

The looked-for answer came too late.

معنی(example):

او بالاخره کتاب مورد نظر را در کتابخانه پیدا کرد.

مثال:

She finally found the looked-for book in the library.

معنی فارسی کلمه looked-for

: معنی looked-for به فارسی

چیزی که برایش انتظار می‌رفت و دنبالش بودید.