معنی فارسی lookum

B1

نگاه کردن، نگاهی گذرا به چیزی انداختن.

A brief or casual look at something.

example
معنی(example):

من به نقاشی زیبا در گالری نگاهی انداختم.

مثال:

I had a lookum at the beautiful painting in the gallery.

معنی(example):

او قبل از سفارش به منو نگاهی انداخت.

مثال:

He gave a lookum at the menu before ordering.

معنی فارسی کلمه lookum

: معنی lookum به فارسی

نگاه کردن، نگاهی گذرا به چیزی انداختن.