معنی فارسی loose tongue
B2زبان آزاد به معنای بیان راحت و بیفکری است.
A tendency to speak indiscreetly or reveal secrets.
- IDIOM
example
معنی(example):
مواظب باش، او لحن باز دارد.
مثال:
Be careful, she has a loose tongue.
معنی(example):
صحبت کردن با زبان آزاد ممکن است به مشکل بیانجامد.
مثال:
Speaking with a loose tongue can lead to trouble.
معنی فارسی کلمه loose tongue
:
زبان آزاد به معنای بیان راحت و بیفکری است.